- استذ کار
- یاد گیری، یاد دادن، یاد آوری
معنی استذ کار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بادکردن، یاد آوری یاد کرد، جمع استذکارات
مکانیک
ماهر و مسلط و استاد در صنعتی یا حرفه ای، کارفرما استاد کار
کند کار، سست رای
استاد کار
کسی که عده ای را در صنعتی یا حرفه ای آموزش می دهد، سرپرست و بزرگ تر کارگران در کارگاه صنعتی
درستکار، کسی که کارهایش از روی راستی و درستی باشد، امین، پاک دست، درست کردار، صحیح العمل، برای مثال خواهی که رستگار شوی راست کار باش / تا عیب جوی را نرسد بر تو مدخلی (سعدی۲ - ۶۸۰)
دروغگوی دروغزن
ماهر و مسلط و متخصص در صنعتی یا حرفه ای. در لفظ عامیانه اوساکار، کارفرما
متقلب، دروغ گو
بر صنعتگران از نجار و کفش دوز و یا کارگران فنی که در کار خبره و استاد باشند اطلاق میشود و زیر دستان آنان را شاگرد مینامند
نیگویی ناپذیری ناشناختگی ناپسند یابی نیگری (انکار) نا شناختن، خواستار دریافتن امری نا شناس گردیدن، انکار کردن، یا یاء استنکار. یاء نکره یاء تنکیر: اسبی خریدم
شناختن کسی را منکر شدن، انکار کردن
کاردستی، هر چیزی که با دست ساخته و پرداخته شده باشد، کنایه از همکار و هم دست و دستیار